محل تبلیغات شما
خب ب ب دوباره از یه دیروز دیگه .
دیروز محل کارم شلوغ بود و بین کارامم نتونستم سری به دیوار بزنم . یه اتفاق دیگه هم که همینجور که توی راهرو راه میرفتم و در مورد یه موضوع کاری گرم صحبت با همکارم بودم یهو دیدم داد میزنن مار مار مار . فاصله یه متری پامون بود . یه مار کوچولو بود ولی میگفتن ن سرش مثلثیه و اینا سمی هستن . خلاصه همون موقع انتظامات هم داشت از اونجا رد میشد و یه جارو هم اون گوشه دم در آبدارخونه بود و . نمیدونم هم دلم سوخت براش هم خب میترسیدم واقعا . یا ما اومدیم جای اونا رو گرفتیم یا اونا .
ساعت سه و نیم خسته و گشنه رسیدم خونه و یه ناهار خوردیم و مامان بابا گفتن پاشو بریم دنبال خونه . رفتیم کنجدو گذاشتیم خونه اونا پیش مامان تا چای آماده کنه رفتم دیوار و چند مورد توی کاغذ یادداشت کردم و با بابا رفتیم . آها قبلشم به میم زنگ زدم با سرویس میای دوست داری اینجا پیاده شو با هم برگردیم اول گفت کجا و بعد که بهش مسیرو گفتم برای اتوبوس، گفت نه نمیام تو خودت برو ببین و اگه موردی پسندیدی برو قولنامه کن گفتم باشه . توی دلم گفتم هعییییییی میم جان موردا قطار قطار منتظر پستد منن فقط .
یکی از مواردی که بنگاه ما رو برد همون مورد اونروزی بود که یه بنگاه دیگه برده بود و گفته بود تخفیف میگیرم و به من فلان قدر بدین . الان این بنگاه از قیمت اولیه اون 20، 30 تومن کمتر میگفت ولی خداییش خونه ش نیاز به بازسازی داره و مورد دوم پله ها و مورد سوم که دیشب اضافه شد یه سوسک ک ک بالدار بزرگ جلوی دستشویی . 
یه مورد دیگه بود طبقه یک نرفتیم ببینیم چون حدود 20 تومن کم دارم ولی دلم پیششه به نظرم خوب بود اگه میتونستیم بخریمش نه که خیلی عالی باشه اونم قدیمیه ولی خب حداقل پله هاش کمه دیگه .
ساعت نه برگشتیم خونه و تا یه لیوان شیر خوردم و اینا نزدیک ده شد و مامان بابا گیررر دادن که این موقع شب با اسنپ نرو و خودمون میرسونیمت . منم اصراررر که پس بیان شب بمونین که دوباره صبح فردا برنگردین که البته قبول نکردن . وقتی رسیدم خونه میم که روی مبل خوابیده بود یه سلامی کردیم و گفت چه خبر پیدا کردی گفتم نه و من وسط پذیرایی ولو شدم یه کم تی وی رو روشن کردم برای کنجد بعد دیدم اینجوری که نمیشه پا شدم لباسامو عوض کردم و ریخت و پاشا رو جمع کردم شام آوردم بخوریم که میم گفت نمیخواد . ساعت 12 بود که با کنجد رفتیم برای خواب وقتی مطمئن شدم خوابیده رفتم سر جام خوابیدم نمیدونم چند شبه چرا نصف شب بیدار میشه احتمالا به خاطر گرماست قضیه کولر رو که تعریف کردم براتون هنوز جرأت نکردم روشنش کنم . خلاصه بیدار شد و دوباره رفتم کنارش تا بخوابه .
صبحم غذای میم و ساندویچ جفتمون و آماده شدن و سرویس و شروع یه کار با انرژی مضاعف

خدایااا شکرت ممنونم ازت به خاطر همه مهربونیات بیشتر کمکم کن برای بهتر شدن صفات خوبم و کمرنگ کردن صفات بد . یه بوووس گنده

ادامه ماجرای کنجد

جلسه اول گفتار درمانی

صدا خنده پدرو مادرتونو ضبط کنین، خیلی ها حسرت شنیدن دوباره صدای پدرو مادرشون رو دارن ...

یه ,خونه ,مورد ,هم ,رو ,میم ,بود و ,و اینا ,کردم و ,خونه و ,و مورد

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دانلود فیلم سریال جدید خارجی ایرانی لینک مستقیم بورلی هیلز سی ام پانک نیوز - اخبار سی ام پانک استفتائات جدید (دی ماه 96) بیدساکی بختیاری بازارگرد tobestneckind کافه استار retherenet Amy's game