محل تبلیغات شما
اون روز خیلی جوش زدم، خودمم میخواستم آروم باشم همکار کناریم بیشتر جوش میزد، یه دور زنگ زد به داییش که بنگاه داره . باز هی میگفت فلان چیزو توی قولنامه چی نوشتین میگم یادم نیست میگه زنگ بزن مامانت بره نگاه کنه . میگم بزار تا ظهر که میرسم خونه حداقل جوش نوشتن یا ننوشتن اون موردو نزنم بعد که برم نگاه میکنم میگه تو چه صبری داری . به خاطر حرفای اون یه دورم زنگ زدم به بابام و خب نگرانیمو سر اون بنده خدا خالی کردم .
ظهر که رفتم خونه مامان بابا با آرامش میگن بابا اون یه حرفی زده اصلا چرا ما بریم باهاش صحبت کنیم . آخه من به بابا گفته بودم زودتر یه قرار بزاره و تکلیفو مشخص کنیم . مامان میگه ما اصلا حرفی با هم نداریم ما قولنامه داریم پولشم دادیم فقط یه قسمت از پول مونده که مربوط به وامه و توی قولنامه گفتیم فلان تاریخ میدیم و اگه از اون موعد دیرتر شد به ازای هر روز جریمه پرداخت میکنیم . خب خیلی آروم تر شدم و فعلا در شرایط آروم به سر میبرم و شاهد اون هم این که دیروز فرش آشپزخونه رو بردیم حیاط شستیم برای اون خونه تمیز باشه .

انشاالله همه چی به خیر بگذره .

کنجد چند تا کلمه جدید میگه امااااا کماکان با حرف نزدنش مشکل دارم . چون سنش بالاتر رفته خواسته هاش بیشتر شده و وقتی چیزی میخواد و من نمیفهمم هم خودش ناراحت میشه و هم من . اون روز آب میخواست بطری آبشو دادم بهش . استکانشم از قبل چای داشت هر دوشو برداشته و هی یه چیزی به من میگه و من نمیفهمم. میگم مامان آب بخور دیگه . استکانو میاره بالا . میگم خب چای میخوای چایی رو بخور . بطری رو میاره بالا . بعد استکانو میبره جای شیر آب . فکر کردم میگه آب سردیش کن . میگم مامان جان این سرده نمیخواد آب بریزم سرش، باز یه چیزی میگه . آخرش عصبانی شدم دو تاشو گذاشتم روی کابینت گفتم هر کدوم دوست داری بخور دیگه آب میخوای آب بخور چای میخوای چای بخور . خب اونم متعجب بود حرفشو نمیفهمم فکر کنم . بعد بطری آبشو برداشت و خورد. وقتی آروم تر شدم و یه گوشه نشستم و فکر کردم فهمیدم واااااای شاید منظورش این بوده که آب توی استکان میخواد خب خیلی ناراحت شدم ولی ناراحتی فایده ای نداشت .

آمار کرونا هم که هر روز بالا میره، چهارشنبه به یکی از همکارایی که کروناش مثبت بود زنگ زدم کارش داشتم . بعدش گفتم خیلی نگرانتون شدم مخصوصا بیشتر برای بچه کوچیکش نگران بودم . گفت آزمایش تکمیلی رفتم دادم و گفته قبلا داشتی و رد کردی .
خدایا خودت مواظب همه مون باش . کاش تموم شه کرونا

ادامه ماجرای کنجد

جلسه اول گفتار درمانی

صدا خنده پدرو مادرتونو ضبط کنین، خیلی ها حسرت شنیدن دوباره صدای پدرو مادرشون رو دارن ...

اون ,یه ,آب ,میگه ,هم ,میگم ,ظهر که ,بخور دیگه ,میاره بالا ,آب بخور ,میگم مامان

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Iris's life پول آسان مطالب اینترنتی مغز کاوشگر فروشگاه ساعت مچی | طرح 2014 دستنوشته هامون puycharpoca حرف دل ورزش بانوان Lacey's info